سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 95/2/18 | 1:46 صبح | نویسنده : raha

زن که باشی، به خودت تعلق نداری

همین ...


این نیز بگذرد

والسلام




تاریخ : چهارشنبه 95/2/15 | 12:34 صبح | نویسنده : raha

مثل این‌که قفل شده‌ام!

راه به جایی نمی‌برم!

هر چی تلاش می‌کنم، نمی‌شه!

سارقان زمان ...

سارقان زمان

خواستم امشب به اینحا نیام. سرافکنده بودم اما به خودم قول داده‌م که از شکست‌هایم هم بنویسم.


آیا اگه شب‌ها بیدار بمونم و صبح‌ها کمی بیشتر بخوابم، می‌تونم ساعت‌های مطالعه‌م رو افزایش بدم؟

باید در این باره فکر کنم.

شما هم کمکم کنید.




تاریخ : سه شنبه 95/2/14 | 12:28 صبح | نویسنده : raha

من دوست ندارم جوجه‌هام رو آخر پاییز بشمرم. این صبوری رو بی‌فایده و حتی آسیب‌رسان می‌دونم.

خیلی بهتره که هر شب، شمارشی داشته باشم. شاید یکی از جوجه‌ها مریض باشه و ویروسش به بقیه منتقل بشه. ممکنه بعضی‌هاشون با همدیگه سر ناسازگاری گذاشته و به جون هم افتاده باشن. اگه دست روی دست بذارم تا پاییز، سرمایه‌م هدر می‌ره.

پس من تصمیم دارم جوجه‌هام رو هر شب بشمرم. با این کار، خیلی خوب به مشکلاتشون رسیدگی می‌کنم.

 

ارزیابی عملکرد

ارزیابی و سنجش فعالیت‌هایی که در طول روز انجام دادم، رقابتی رو با خودم ایجاد کرده که ثمرات زیادی داره.

امروز از تمام وقت مفیدم استفاده کردم؛ گرچه ساعت‌هایی از روز دچار اتلاف وقت اجباری هستم که بعداً درباره‌ش توضیح می‌دم، اما به خوبی از زمان‌هایی که در اختیار داشتم بهره بردم.

 

در گروهی از تلگرام که مدیریتش رو به عهده دارم، پیام‌های علمی و در عین حال صمیمانه‌ای رو نوشته و ارسال کردم که با استقبال خوبی روبه‌رو شد و همینطور کار روی یک برنامه تحقیقاتی رو هم شروع کردم. 




تاریخ : دوشنبه 95/2/13 | 6:58 صبح | نویسنده : raha

در دومین شب از قرار جدید، کارنامه برنامه روزم رو که بررسی می‌کردم احساس بهتری داشتم چون نسبت به روزهای قبل کارهای مفیدتری انجام داده بودم.

در حالی که خونه رو مرتب می‌کردم، فایل صوتی یه کارگاه رو گوش دادم و اصلاً متوجه نشدم که کارها کی تموم شد! وقتی هم که عسل از مدرسه رسید، با نشاط‌تر بودم و با هم فعالیت‌های تحقیقی‌ش رو انجام دادیم.

بهتر از همه اینکه ساعت‌های زیادی اینترنت رو قطع کردم و تو زمان محدود پای لپ‌تاپ نشستم.

مسیر موفقیت

 

امیدوارم هر روز مدیریتم بر خودم، زمانم و برنامه‌هام قوی‌تر بشه. 




تاریخ : یکشنبه 95/2/12 | 12:19 صبح | نویسنده : raha

دیشب قبل از اینکه به خواب برم، فکر کردم که بهتره استفاده از اینترنت و نشستن پای کامپیوتر رو به روزی سه ساعت برسونم؛ یک ساعت صبح، یک ساعت عصر و یک ساعت شب. مثل داروهای 8 ساعت یک بار چشمک

تصمیم خوبی بود اما در روز اول شکست خورد.

عیادت مریض در صبح و مهمونی اجباری عصر، حال کار دیگه‌ای برام نذاشته بود و مجبور بودم بقیه وقت رو بشینم و حداقل به پیام‌های گروه‌های مورد علاقه‌م در تلگرام پاسخ بدم.خوابم گرفت

فردای بهتر

البته این کار هم کار مفیدی بود و در حقیقت، جواب سؤال‌های علمی دوستانم بود و خوندن مطالبی که به دردم می‌خورد اما به هر حال راضی‌م نکرد!

 

امیدوارم فردام بهتر از امروزم باشه ؛) 




  • paper | تبادل اطلاعات | پرشین بلاگ